درس سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه خطبه متقین به اینجا رسیدیم که حضرت میفرمایند: «غَضُّوا ابْصارَ هُمْ عَمّا حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِم وَ وَقَفَوا اَسْماعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النّافِعِ لَهُمْ»«غَضّ» به معنای پوشیدن است. «غَضّ بصر» یعنی پوشیدن چشم. البته به معنای بستن چشم نیست بلکه به معنای این است که انسان چشمش را نیمه باز کند و توجه به چیزی نداشته باشد [کم کردن دید چشم] که در فارسی به پوشیدن چشم ترجمه میکنیم. این کلمه در قرآن مجید هم به کار برده شده است. «قُلْ لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِنْ اَبْصارِهِم... » ای پیامبر! به مؤمنان بگو چشمان خود را از نامحرم بپوشند. یعنی به نحوی راه بروند که توجه به نامحرم نداشته باشند نه به معنای اینکه بگوییم چشمانشان را ببندند این است که در روایت هم وارد شده که اگر چشمت به نامحرم افتاد فوراًچشمت را بردار.
ابصار جمع بصر و به معنی چشم است.«اسماع» جمع سمع و سمع به معنای گوش است. معنای این دو جمله این است؛ «انسانهای باتقوا چشمان خویش را از هر چه خداوند حرام کرده پوشیدهاند و گوشهای خود را وقف دانش مفید کردهاند دانشی که به حال آنان سودمند است.»
خطرات نگاه حرام
از کلمه «عَمَّا حَرّمَ الله عَلَیهِم» میفهمیم که محرمات بر چشم متعدد است. یکی نامحرم است که دیدارش بر چشم انسان حرام است. در این زمینه هم روایات زیاد داریم و در رسالههای عملیه هم فتوای مراجع را دیدهاید.
در روایت داریم که «ألنَّظَرَة سَهْمٌ مَسمومٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ » نگاه کردنِ بد تیری مسموم از تیرهای شیطان است. انسان با این نگاه کردن در دام شیطان میافتد و صید شیطان میشود. در روایتی دیگر به این مضمون داریم که نگاه کردن به نامحرم نامة دعوت به گناه بالاتر است. از این روایات استفاده میشود که خوف آن است که این نگاه، انسان را به گناهان بالاتر بکشد. در روایت مشهور دیگری است که فرمودند: هر کس نگاه خود را از روی نامحرم پر کند روز قیامت آن چشم را از آتش جهنم پر میکنند.
انواع نگاه کردن
نگاه کردن مانند بسیاری از موضوعات انواع و اقسامی دارد. گاهی واجب،گاهی حرام، گاهی مستحب، گاهی مکروه و گاهی مباح است. یک وقت نظر، نظر عبرت است. این مستحب است. حضرت موسی بن جعفر(علیهالسلام) فرمود: به هر خرابهای که رسیدی نگاه کن و بپرس کجا رفتند بنیانگذاران تو و چه شدند ساکنین تو؟
هر شکاف خرابهای دهنی است
که به معموره جهان خندد
یک وقت نظر کردن برای یافتن ریشه یک مرض است مثل نظر پزشک حاذق به بیمار، اگر علاج بیمار متوقف به نظر باشد واجب است. یک وقت نظر کردن حرام است مثل نظری که رِیبَه یا نظری که شَهَوی باشد. نظر ریبه عبارت از آن است که اول خیال شهوت در ذهن انسان نیست ولی ترس آن هست که آلوده شود. شما شک دارید،این نظر،نظر ریبه است. نظر ریبه به روی نامحرم به فتوای همه فقهاء حرام است. یک وقت نظر، نظر رحمت است مثل اینکه شما به خواهر یا مادر خود از روی شفقت و مهربانی نظر کنید اینجا مستحب است.
اگر سوال شود که نظر به نامحرم اگر نظر برادری باشد نه نظر ریبه است نه از روی شهوت این نظر چگونه است؟ جواب:اگر اطمینان داشته باشید بر اینکه آلوده نمیشوید مثل اینکه یک معلم متعهد متأهل که 50، 60 سال از عمرش گذشته و دارد درس میدهد و بر غیر صورت هم نگاه نمیکند این نگاه کردن اشکالی ندارد اما نظر بر غیر صورت مثل بازو و ساق پا و ساق دست و موی سر نامحرم ولو صددرصد از خود اطمینان داشته باشید، این نگاه، نگاه حرام است. این مسئله در مورد مسلمانان است در مورد غیر مسلمانان نگاه بر آنچه مرسوم آنان است که نپوشند و نگاه هم بدون ریبه و شهوت باشد اشکالی ندارد البته احتیاط است که اینجاهم نگاه نشود. از کلمه «عَمّا حرم الله» یک کلیّتی میفهمیم، یعنی انسان باتقوا هر چه خداوند بر چشم حرام کرده است چشمش را میپوشاند.
روایت دارد جوانی که نگاهش به نامحرمی بیفتد اما فوراً به خاطر خدا چشمش را بر دارد و به آسمان بدوزد، خدا این چشم را در روزیکه همه دیدهها گریان است ـ روز قیامت ـ گریان نمیکند و خوشحال میکند.
غیر از نامحرم چیزهای دیگری هم داریم که دیدنش حرام است مثل دیدن عورت دیگران یا مثل سرک کشیدن به خانه همسایه که اوضاع و احوال همسایه را ببیند و نظیر اینها.
وقف گوش برای علم نافع
در ادامه حضرت میفرمایند: گوش انسانهای با تقوا گوشِ مخصوص است، همه اعضای آنها احساس مسئولیت میکند، هم چشمشان، هم گوششان.«اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ والْفُؤادَ کُلٌّ اوُلئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْئولا » هم چشم، هم گوش، هم دل،هر کدام پیش خدا مسئولیتی جدا، جدا دارند. انسانهای با تقوا گوش خود را وقف بر علم نافع کردهاندو در آموختن علم نافع به حرف استاد گوش میدهند و از راه گوش مطالب علمی را دریافت میکنند.
در این فراز از خطبه دو نکته است یکی تعبیر به «وقفوا» و دیگری تعبیر به «علم نافع» و هر دوی آنها حکمتی دارد. این که مولا تعبیر کرده گوش خود را بر علم سودمند وقف کردهاند نشان دهندة این است که اصلاً گوش خود را به غیر علم نمیدهند. هر جا سخنی گوش میکنند باید یک فایده علمی برای اهل تقوا داشته باشد. گوش خود را مفت نمیفروشند همانطوریکه نگاه خود را مفت رها نمیکردند. گوش دادن خودشان هم در یک چارچوب مخصوصی است که وقف کردهاند بر علم نافع. چیزیکه برای چیزی وقف شد مصرفش در غیر آن چیز حرام است. اگر فرشی برای مدرسه وقف شد بردن آن در مسجد حرام است.بردن آن فرش به حسینیه حرام و استفاده شخصی در منزل هم حرام است.متقیان گوشهای خود را وقف علم نافع کردهاند و به غیر علم نافع سپردن، کاری ناروا و حرام میدانند.
انواع علم
تعبیر به علم نافع نشان دهنده این است که هر علمی خوب نیست. علوم رایج زمان انواع و اقسامی دارد بعضی از علوم نافع است که باید آموخته شودو باید در جامعه رواج پیدا کند. بعضی از علوم یا بیزیان است یا سرگرم کننده که اینها هم در حیطة اهل تقوا راه ندارد. بعضی از علمهاست که نفعی ندارد، اگر هم نفعی داشته باشد در برابر ضررش ناچیز است. بسیاری از علوم که در اسلام حرام شده از قبیل علمهای مُضر بوده است. مثل علم سِحر، کهانت، غیبگویی، علم نجوم به این معنا که ستارگان را در سرنوشت افراد و سعادت و شقاوت افراد مؤثر بدانیم، اینها چیزهایی است که در روایات حرام شده است.
همینطور درباره سحر و جادو روایات زیادی داریم که علت حرمتش این است که ضررش برای جامعه از نفعش بیشتر است و کاربردش بیشتر برای تفرقه و ایجاد اختلاف است. خلاصه علمهائیکه که سودمند است یا منفعت جسمی دارد مثل علم طب، بهداشت یا منفعت روحی مثل علم اخلاق، فلسفه اسلامی، فقه فرقی نمیکند که منفعت علم مستقیم باشد یا غیرمستقیم بالاخره برای بشر نافع باشد.
علمهایی داریم که منفعتش برای بشر مستقیم است، مانند علم طب. علمی هم داریم که منفعتش مستقیم نیست مثل دامپزشکی که منفعت به انسان میرساند از طریق اینکه دامهایی سالم تحویل جامعه میدهد.
در علوم،نفع برای بشر داشتن معیار بزرگی است هر علمی که برای بشر نافعتر است این علم اسلامیتر است. خدا هم در قرآن معیار حق را همین قرار داده میفرماید: «وَ اَمّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الْاَرضِ »
مَثَل حق و باطل مَثَل کف روی آب یا کف روی فلزات و اصل آنها،آب یا فلز است. آن چیزی که برای مردم نافع است آب و فلز زیر کف است که در عالم باقی و حق است و آنچه که مثل کف، نمائی دارد و باطن ندارد باطل است و زود از بین میرود.
بسیاری از علوم هست که زیانی ندارند امّا سودی هم ندارند. یک نوع بازی علمی است که اسلام هم دلِ خوشی با آنها ندارد و میانهاش با این علوم گرم نیست.
فرض کنیم که اگر شطرنج در جایی آلت برد و باخت نباشد و بازیکنان هم قصد برد و باخت نداشته باشند این یک چیزی است فقط سرگرم کننده و وقتگیر، زیان ندارد اما سرگرم کننده است. اینجا هم اسلام روی خوشی به آن نشان نمیدهد ولو به مرحله حرمت هم نرسد؛ قطعاً در ردیف مکروهات است.
حالت متقین در عافیت و بلا
در ادامه خطبه حضرت میفرماید: «نُزِّلَتْ أنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاءِ کَالَّتی نُزِّلَتْ فِی الرَّخاءِ»
اهل تقوا هم در هنگام عافیت و سلامتی و خوشی و هم در هنگام بلا و گرفتاری آرامش نفس و وقار و طمانینه دارند. (کلمه رخاء به معنای سلامتی و عافیت است در مقابلِ کلمه بلاء یعنی گرفتاری) نفس و جان آنان در بلا و گرفتاری همان آرامش را دارد که در خوشی و عافیت دارد. چون آنها معتقدند که هر نوع حادثه برای متقی از یک حکمتی سرچشمه میگیرد. قاعدة عالم بر این نیست که شما در هر قدم زندگی به هر دری بزنی خوشی ببینی. ای بسا خوشیها که موجب سنگین شدن خواب شماست و همچنین قاعده عامل بر این نیست که هر چه بلا و گرفتاری است، آن بلا و گرفتاری شما را متقی کند. بسیاری از بلاها و گرفتاریها انسان را سعادتمند میکند، قلب را صاف میکند، به انسان آرامش میبخشد یا تخفیف گناه انسان است و یا موجب پاداش انسان است. فهم این مطلب در نظام عالم، انسان را آرام نگه میدارد. به همین دلیل انسان با تقوا هم در حال سلامتی و خوشی و نعمت و هم در حال فقر و سختی و بلا آرامش نفس دارد و این آرامش ثابت است.
در روایت است که مؤمن مثل کوه پا بر جا و ریشهدار و با وقار و صبور است. در برابر بلاها بیتابی نمیکند همانطور که در برابر شادیها و خوشیها افراط نمیکند. در هر دو حالت متین است.
آیت الله بهاء الدینی و معمار حسین
حضرت آیت ا... بهاءالدینی (رحمه الله) میفرمودند: «من هر وقت به تهران میرفتم به منزل معمار حسین وارد میشدم ایشان درس نخوانده بود اما اهل تقوا و تهجد و نماز شب و خیلی آدم پاک و متدینی بود. هر وقت که سحر بیدار میشدم میدیدم که معمار حسین زودتر بلند شده و چای هم آماده کرده است. آخرین شبی که منزل ایشان بودم سحر که بیدار شدم دیدم که معمار حسین بیدار شده ولی مثل سایر شبها چای آماده نیست! امّا به سرعت سماور را روشن کرد و مثل همیشه چای را آماده کرد و معمولیِ معمولی برخورد کرد و صبح هم مرا بدرقه کرد و من به قم رفتم. بعدها متوجه شدم که آن شب، پسر معمار حسین که مورد علاقهاش هم بوده از پشت بام افتاده و از دنیا رفته است و معمار حسین با این حالت نماز شبش ترک نشده فقط همین اندازه نتوانسته مثل سایر شبها، قبل از بیدار شدن من چای آماده کند.» ببینید چطور این آقای معمار حسین وقار و آرامش روحی خود را حفظ کرده که اصلاً حضرت آیتا... بهاءالدینی متوجه فوت فرزند او نشده!
عزیزان من! آدم میتواند موقع بلا و گرفتاری آرامش خود را حفظ کند اگر خود را تربیت اسلامی کرده باشد، اگر خود را انسان ساخته باشد و با معیارهای نهجالبلاغه خود را تطبیق داده باشد. اینها انسان بودند از کره مریخ هم نیامدند همین قلب و احساس و عواطف ما را داشتند ولی در اثر تربیت اسلامی آدم اینجور میتواند بار بیاید خیلی هم به سواد ارتباطی ندارد.
جناب ابوذر سواد نداشت امّا با چه وقاری زندگی کرد! در بیابان ربذه یکه و تنها با دخترش آن جور آرامش روحی خود را حفظ کرد. میثم تمار سوادی که ماها میگوئیم نداشته ولی ببین به چه مراحلی رسیده است! انسان میتواند در هر مرحلهای از مراحل علمی که باشد به تقوا برسد. امیدواریم که خداوند به ما توفیق عنایت کند که چنین آرامشی داشته باشیم.
حمله ددمنشانه اسرائیل و کشتار فلسطینیان
امروز هم آغاز عزای عمومی به مناسبت کشتار وحشیانه اسرائیل غاصب است که دیروز این فاجعه بزرگ تاریخ مرتکب شده و مسلمانان در نماز جمعه را به رگبار بسته و عده زیادی را به شهادت رسانده و مجروحان حادثه را هم که به بیمارستانها مراجعه کرده بودند حتی کسانیکه برای اهداء خون آمده بودند آنها را هم به رگبار بسته است. البته این مسئله پیشبینی میشد چرا که هر وقت فلسطینیان مبارز عملیاتی علیه اسرائیل انجام دهند اسرائیل دست به چنین جنایاتی میزند اما این نشانه ضعف دشمن است و امید است که خون این شهیدان، دریای متلاطم شود و انشاء ا... نه تنها اسرائیل بلکه صهیونیست را در عالم ریشهکن کند و همچنین حامیان اینها آمریکا و ایادی آمریکا که طرفدار جنایات اسرائیل هستند را نیست و نابود کند.
آمریکا و اسرائیل غرضشان از بین بردن اسلام است و در این شکی نیست به خاطر اینکه نمونهی آثار بسیار حیرتانگیز اسلام را در ایران دیدهاند و میدانند که اگر اسلام در همین کشورهای اسلامی زنده بشود، فاتحه ابرقدرتها خوانده شده لذاست که آنها بر وحشیگری خود میافزایند.
ما مسلمانها باید بر بیداری و هوشیاری خود، بر تشکل و مقاومت خود و نبرد با دشمن بیافزاییم و همانطور که بارها رهبر بزرگوار ما و امام راحلمان میفرمودند مشکل فلسطین را چیزی جز انقلاب مردم مسلمان حل نمیکند. از طریق مذاکره و طرق دیگر قابل حل نیست. امیدواریم که این حوادث تلخ و خونین تاریخی موجب بیداری مسلمین شود. زیرا اگر مسلمین از خود بیداری نشان ندهند و اظهار انزجار نکنند و حمایت از فلسطینیان مظلوم نکنند بدانند که این نقشه برای کل اسلام است، یک روز سراغ ملت فلسطین میروند یک روز سراغ ملت سوریه و همین طور دیگران.
امیدواریم که خداوند به همة مسلمین آگاهی بدهد تا بتوانند حق خود را از دشمن بگیرند و بدانند که خدا با آنان است به شرط اینکه در راه خدا کوتاهی نکنند.«اِنْ تَنْصُروا اللهَ یَنْصُرکُمْ وَ یُثَبِّتْ اَقْدامَکُمْ »
خدایا به آبروی محمد و آل محمد به مسلمین عالم قدرت و شوکت و وحدت و انسجام و آگاهی عنایت بفرما. نثار روح همه شهدا صلوات.